هیپنوتیزم را می‌ توان حالتی از توجه متمرکز کانونی، تلقین پذیری بالا و کاهش آگاهی محیطی دانست که طی آن ارزیابی‌ های شناختی سوژه به حالت تعلیق نسبی درمی‌ آیند. تحت هیپنوتیزم، حرکات و حس‌های تلقین شده، غیر ارادی و به صورت خودکار اتفاق می‌ افتند. ادراکات تلقین شده، ادراکات معمول سوژه را تغییر داده و جایگزین آنها می‌ شوند.

هیپنوتیزم کننده به طریقی آهسته، کنترل شده، ترغیب کننده، و در عین حال آمرانه با بیمار صحبت می‌ کند. برخی هیپنوتیزم کننده ها از بیمار می‌ خواهند که بر چیزی خاص تمرکز ذهن کند. آنان گاهی از یک پرتوی نور مستقیم یا بازتابنده، یا یک آونگ برای متمرکز کردن ذهن و حواس بیمار استفاده می‌ کنند، یا چیزی به بیمار می‌ دهند که محکم در مشت خود نگه دارد، یا از بیمار می‌ خواهند که تصویری خاص در ذهن خود مجسم کند. هدف این گونه تمرکزها و خلسه‌ های القایی بعد از آن، شل کردن عضلات و رفتن به حالت خلسه و تلقین پذیری می‌ باشد. هیپنوتیزم کننده ها سعی نمی‌ کنند شخص هیپنوتیزم شده را وادار به کاری خاص کنند و فقط با او گفتگو می‌ کنند تا نکات و مسائل پنهان روان او یا تجربه‌ های تلخ زندگی او و به عبارت دقیق‌ تر ریشه ناراحتی یا نگرانی یا درد و بیماری او را آشکار سازند.

هیپنوتیزم کامل به فرد وابسته است و اگر فرد علاقه نشان نداده و واکنش منفی و حالت خود کنترلی نسبت به تلقینات ایجاد کند، مسلما درمان جواب نداده و با اختلال روبه رو می‌ شود. هنگام هیپنوتیزم بیمار حس خوشایندی دارد و گاهی همین حالت باعث می‌ شود که فرد نسبت به درمان خوب واکنش نشان داده و درمان ادامه پیدا کند.

ادامه مطلب


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها